۱۲ شهریور، ۱۳۸۸

بزنگاه

در یکی از اون بزنگاه هایی که گاهی آدم در مسیر زندگی در مقابل آن قرار می گیرد ، من را هل دادی وگفتی می گویم از این طرف برو . هر چی گفتم ولم کن من که میدونم نمیشه ولی تو گفتی همین که من می گویم .
درست بعد از چند ماه معلوم شد همان چیزی که تو گفتی درست از آب درآمد .
و حالا من هستم و این مسیری که به لطف تو در آن قرار خواهم گرفت .

هیچ نظری موجود نیست: